دیکشنری
داستان آبیدیک
جلوگیری از برخورد در تقاطع ها
english
1
Poultry Terminology
::
Intersection Collision Avoidance
واژگان شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
جلو ساحل
جلو صحنه
جلو گذاردن
جلو گیری
جلو گیری کردن
جلو مغزی
جلوبری خویشتن
جلوتر
جلوتر آمدن
جلوترین
جلودار
جلوس
جلوس بر تخت سلطنت
جلوس کردن
جلوگیری
جلوگیری از برخورد در تقاطع ها
جلوگیری از تضییع حق
جلوگیری از تضییع حقوق
جلوگیری از خروج ارز
جلوگیری از رواناب های سطحی با دبی بالا
جلوگیری از سوار یا پیاده کردن مسافر یا بارگیری و تخلیه بار هواپیماهای بیگانه در فرودگاه های یک کشور
جلوگیری شده
جلوگیری نمودن
جلوگیری نکردنی
جلوگیری کردن
جلوگیری کننده
جلوگیری یا منع دستمزدها
جلوه
جلوه دادن
جلوه داشتن
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید